کلاف سردرگم مدیریت شهری/ از دومینوی آوار در حاشیه تبریز تا اوضاع قاراشمیش شهر!
تبریز در حالی با خیل عظیمی از داوطلبان به استقبال انتخابات ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا می رود که با چالش های اساسی در حوزه های مختلف چون حاشیه نشینی، مترو، معابر و خیابان های نامناسب و عدم اجرای پروژه هایی در حد یک کلانشهر روبهروست و روبهرو شدن با این چالش ها به افرادی متخصص و البته مصمم به حل مشکلات نیاز دارد، موضوعی که بی توجهی به آن سالهاست مدیریت شهری تبریز را گرفتار بحران های حل نشدنی کرده است.
سرانجام روند بررسی صلاحیت داوطلبان ششمین دوره شوراهای شهر و روستا در آذربایجان شرقی به پایان رسید و اکثر نامزدها تایید شدند حتی نامزدهای که در هیات نظارت تبریز و استان آذربایجان شرقی صلاحیت آنها احراز یا تایید نشده بود در تهران صلاحیت خود را گرفتند.
در این میان بدون شک انتخابات شورای شهر تبریز از اهمیت و البته حساسیت بالاتری برخوردار است، چه به لحاظ موقعیت این کلانشهر به عنوان مرکز استان آذربایجان شرقی و یکی از مراکز مهم استانی در سطح کشور و چه به لحاظ حساسیت ها و حواشی متعدد شورای شهر و شهرداری این کلانشهر در دوره های پیشین.
در کنار تمام این ویژگی ها تبریز را باید کلانشهری دانست که با وجود یدک کشیدن عناوین پرطمطراقی چون شهر اولین ها و توسعه یافته ترین کلانشهر ایران، پای مدیریت شهری اش در بسیاری از حوزه ها لنگ می زند و به خصوص در دو دوره اخیر شورای شهر تبریز و به تبع آن ساختار اجرایی مدیریت شهری و شهرداری در رأس آن، حاشیه هایی به مراتب پررنگ تر از متن داشته اند.
حال که این تعداد بالا از داوطلبان شورای شهر در استان و طبیعتاً در تبریز مجال قرار گرفتن در معرض انتخاب مردم این کلانشهر را یافته اند، خالی از لطف نخواهد بود که برخی از پاشنه آشیل های مدیریت شهری تبریز برای این افراد و البته آن دسته از اعضای دوره های پیشین که در گردونه رقابت شورای ششم نیز حضور دارند، برشمرده شود تا شاید در دور جدید فرجی حاصل شود و گرهی از گره های بیشمار این شهر اولین گشوده شود.
* حاشیه نشینی، دُملی چرکین بر تن تبریز و بهشت شوهای تبلیغاتی مدیریت شهری
در حالی که گسل خفته اما همیشه فعال تبریز تهدیدی بالقوه برای ساکنان این کلانشهر محسوب می شود، گسترش حاشیه نشینی در اشکال و ابعاد جدید به صورت زایش (طبقه های اضافی) بر روی این گسل نگرانی ها را در خصوص تبعات زلزله احتمالی تبریز تشدید می کند و با این وجود چنین موضوع حساس و البته نگران کننده ای یکی از حوزه هایی است که کمترین توجه عملی در ادوار مختلف شورا و شهرداری تبریز به آن شده است.
به گفته فریدون بابایی اقدم عضو شورای پنجم شهر تبریز، حاشیهنشینی در این شهر دارای دو بُعد اصلی است، یکی زایش و افزایش طبقات فوقانی در مناطقی که سابق بر این به عنوان حاشیهنشین شناخته میشدند و بُعد دیگر و به نوعی جدیدتر، گسترش حاشیهنشینی به سمت حریم و محدودههای خالی و اراضی بایر حومه شهری و در حقیقت انتقال حاشیهنشینی شهری به روستاهاست که این مورد را باید مشخصه حاشیهنشینی تبریز در ۱۰ سال گذشته قلمداد کنیم.
نظر این کارشناس مدیریت و برنامه ریزی شهری اینگونه از گسترش حاشیهنشینی را باید نتیجه ارتکاب یک اشتباه استراتژیک در مورد توسعه روستاها از طریق اقداماتی چون اجرای طرح هادی بدانیم، چرا که در اجرای این طرح، روستاهای اطراف تبریز و روستاهای دور دست بدون در نظر گرفتن ابعاد و مشخصههای هر منطقه و روستا عمل شده و همین امر موجب شده نرخ رشد در روستاهای اطراف تبریز مانند آناخاتون ۲۷ درصد یعنی همسان با شرایط جمعیتی شهری افزایش یابد و مدیریت درست چنین رشد جمعیتی نیازمند افزایش چند برابری خدمات است و این یعنی خدمات برنامهریزی شده برای دورهای ۱۰ ساله باید در یک سال ارائه شود و تنها همین تبیین اجمالی شرایط حاشیه نشینی نشان می دهد که مدعیان صندلی های شورای شهر باید نگاهی واقع بینانه و فراتر از شعارهای عامه پسند و هیجانی در خصوص مدیریت شهری و بحران های بالقوه تبریز داشته باشند.
* تبریز، توسعه یافته ترین کلانشهر ایران امّا محروم از اجرای پروژه های مهم و ملی
در ایام تبریز ۲۰۱۸ و هیاهوی انتخاب این کلانشهر به عنوان پایتخت گردشگری جهان اسلام بود که لقبی تحت عنوان توسعه یافته ترین شهر ایران نیز به دیگر القاب تبریز افزوده شد تا مثل همیشه حواشی یک رویداد مهم از متن و هدف آن پررنگ تر شود و همین شد که در پایان سال ۲۰۱۸ و عدم انتفاع تبریز و تبریزی ها از این انتخاب، مسئولان شهری و استانی این بهانه را عنوان کنند که تبریز ۲۰۱۸ تنها شروعی بر مسیر توسعه این شهر است.
اما توسعه تبریز مسیری است که مدتهاست گامی جدی برای پیمودن آن برداشته نشده و تبریزِ شهر اولین ها دیگر سالهاست که در حسرت اجرای پروژه های عمرانی مهم شهری به سر می برد و انگشت شمار پروژه هایی نیز که از سال ها قبل کلید خورده اند، اکنون خاک تعطیلی می خورند و یا در بهترین حالت حرکتی لاک پشتی دارند، ذکر عناوینی چون متروی تبریز و حتی طرح ساماندهی میدان آذربایجان به تنهایی کافی است تا دلیل این ادعا روشن و عیان باشد و البته که بیشمار طرح های کوچک و بزرگ را نیز می توان در ادامه این طرح ها لیست کرد.
* نهضت آسفال ریزی، مشتی نمونه از خروار مدیریت شهری پر از چاله تبریز
یکی دیگر از مشکلات بدیهی اما همیشه لاینحل تبریز وضعیت خیابان ها و معابر آن است، کلانشهری که با مشکل جدی در حوزه آسفالت روبه روست، مشکلی که حتی با نهضت آسفالتریزی نیز حل نشده و این در حالی است که آذربایجانشرقی به عنوان یکی از قطبهای اصلی تولید قیر و آسفالت در کشور محسوب میشود، البته این موضوع جدیدی برای شهروندان تبریزی نیست و آنها به نوعی با این مشخصه منفی خیابان های سطح شهر کنار آمده اند و به عبارتی اصل تطابق پذیری با پدیدههای پیرامونی را در پیش گرفتهاند.
آنچه قصه جامه بدقواره خیابانهای تبریز را پرغصهتر میکند، نهضتی است که از چندی پیش و همانند بسیاری از امور و وظایف معمول مجموعه شهرداری تبریز با هیاهو و بوق و کرنای رسانهای آغاز شد و نهضت آسفالتریزی لقب گرفت تا تکلیف چالش چاله چولههای تبریز را برای همیشه یکسره کند اما به گفته اعضای شورای شهر تبریز فعلی، آسفالتهایی که قرار بود ۱۰ سال عمر کنند، به سه ماه نرسیده، عمرشان به پایان رسید و تبریز دوباره شد همان قارچ زار چاله چولههای آسفالتی.
البته در معدود مواردی هم که به نظر میرسید کار تا حدودی به درستی پیش رفته و دست کم یک مسیر چند صد متری در مناطقی مانند اتوبان پاسداران در حد فاصل کوی استانداری به سمت باغمیشه و یا ورودی باسمنج صاحب آسفالتی صاف و یکدست شدهاند، قصه همیشگی سازمانهای خدماترسان در کمین آسفالتِ تر و تازه تکرار شد و تنها چند صباحی پس از اتمام عملیاتهای چند ماهه آسفالتریزی در این مسیرها، دوباره سطح خیابانهای این مسیرها نیز مانند لحاف چهل تکه و بعداً هم وصله پینه شد، وصله پینههایی که یکی کوتاه و یکی بلند است و باز رانندگان خودروهای عبوری از این مسیرها باید روی مهارت رانندگی زیگزاگی خود تمرکز کنند.
با جمع بندی شرح مختصری که در خصوص وضعیت آسفالت معابر سطح تبریز بیان شد، باید از داوطلبان جدید و قدیم شورای شهر که مسئول گزینش کلیددار آینده تبریز هستند، پرسید که چه برنامه ای دارند تا از صرف هزینههای گزاف از بیتالمال و اجرای چندین و چند ماهه عملیاتهای آسفالتریزی هر ساله و معطلی شهروندان در ترافیک کلافهکننده نهضتهای آسفالتریزی در گوشه و کنار این کلانشهر اولینها جلوگیری کنند و حسرت یک آسفالت حداقلی و استاندارد، آن هم نه در کوچه پس کوچهها و معابر فرعی که در خیابانها و اتوبانهای اصلی شهر را از دل شهروندانش بزدایند، حسرتی که نتیجهاش شده هزینه گزاف تصادفات و تلفات جانی و تعمیر و تعویض هر چند وقته جلوبندی خودروها به واسطه چالههای بیشمار در اولیهترین اصول مدیریت و ارائه سادهترین خدمات شهری.
در پایان باید به داوطلبان شورای شهر تبریز یادآور شد که موارد فوق الذکر تنها نوک کوه یخی مدیریت شهری تبریز است و دامنه آن طیف وسیعی از مسائل اجتماعی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و دیگر حوزه های ریز و درشت را در برمی گیرد و بدون شک ورود به این حوزه ها تنها با تکیه بر سوابق شغلی غیرمرتبط با مدیریت شهری و تخصصهای غیرمرتبط با مباحث مدیریت شهری چندان مؤثر نخواهد بود و نتیجه همان خواهد شد که در دوره عمو جان ها و دائی جان دورههای قبلی شورای شهر شاهد آن بودیم و تبریزی که در کلاف سردرگم مدیریت شهری گرفتار است.