راست بگوییم تا کودکان راستگو شوند
به گزارش تبریزگویا، ما از کودکی به فرزندانمان یاد میدهیم چگونه بشمارند، بخوانند، بند کفش خود را ببندند. ما به آنها میآموزیم چگونه شاد باشند، فعال باشند و با دیگران ارتباط برقرار کنند. اما گاهی فراموش میکنیم صادق بودن را به آنها بیاموزیم چرا که صداقت اساس اعتماد در روابط را تشکیل میدهد. یاد گرفتن اینکه چگونه صادق باشیم و به شیوهای محترمانه، مهربان و صادقانه ارتباط برقرار کنیم، مهارت مهمی است که باید از کودکی به فرزندانمان بیاموزیم.
در این مقاله سعی بر این داریم تا در ۳ قدم به شما بیاموزیم، چگونه فرزندان صادقتری داشته باشید:
۱. با کودکان در مورد صداقت صحبت کنید
صحبت درباره صداقت با کودکان بسیار مهم است. اما چه زمانی این صحبتها را انجام میدهید و چه میگویید از اهمیت بالایی برخوردار است.
بهترین زمان برای بحث در مورد اهمیت صداقت و راستگویی زمانی است که شما و فرزندتان آرام و آسوده هستید، نه بعد از اینکه مچ کودکتان را در حال دروغ گفتن گرفتید. عناصر مهم این گفتگوها شامل توضیح اینکه صداقت چیست و چرا اهمیت دارد، میباشد. برای کودکان خردسال، یک تعریف ساده کافی است. برای کودکان بزرگتر و نوجوانان، میتوانید بحثهای مفصلتری در مورد معنای راستگویی با خود و دیگران و چرایی آن داشته باشید.
میتوانید از کودکان سؤالاتی بپرسید تا در مورد چگونگی صادق بودن در موقعیتهای مختلف فکر کنند. همچنین میتوانید در مورد نیات افراد و نتایج بالقوه ناشی از رفتار صادقانه یا ناصادقانه صحبت کنید.
داستانها ابزاری عالی برای انجام این مکالمات هستند. طبق تحقیقات صورت گرفته، داستانها به کودکان نشان میدهند که چگونه صادق باشند، صادق بودن چه پیامدهای مثبتی دارد و مواقعی وجود دارد که اعتراف به حقیقت اشکالی ندارد.
۲. صداقت را بشناسید و به کودک خود بشناسانیدتصدیق صداقت وقتی آن را میبینید، راه مهم و قدرتمندی برای پرورش صداقت است. ما اغلب متوجه دروغگویی کودکان میشویم و توجه آنها را به آن جلب میکنیم. درحالیکه به مرور این امر برای کودک عادی میشود که او دروغ بگوید و شما به او تذکر بدهید، این راهحل نیست.
بهترین راه این است که راست و دروغ را به کودک شناسانده و او را در قبال راستگویی تشویق کنید. به عنوان مثال؛ “خوشحالم که در مورد دعوا در مدرسه حقیقت را گفتی” اما مراقب باشید در تعریف و تمجید زیاده روی نکنید. از تحسین غیرصادقانه یا بیش از حد خودداری کنید. زیرا کودکان به راحتی میتوانند تحسین دروغین و اغراق آمیز را تشخیص دهند. این به ویژه زمانی صادق است که سعی میکنید بر صداقت، صمیمیت و قابل اعتماد بودن تأکید کنید.
اگر این تعریف و تمجید با صمیمیت و هوشیاری استفاده شود، ابزار قدرتمندی برای پرورش صداقت کودکان و درونی کردن این استاندارد رفتاری است.
۳. الگوی صداقت
اگر میخواهید فرزندانتان صادق باشند، باید با رفتار خود به آنها نشان دهید که چگونه صادق باشند. تطبیق کردارمان با گفتارمان قدرتمندتر از تنها گفتار است. وقتی به بچهها می گوییم که صداقت مهم است، اما بعد از آن میبینند که حتی در موارد کوچک، دروغ میگوییم، پیام تضعیف میشود. پیامی که کودکان از رفتار ناهماهنگ دریافت میکنند این است که ما به فضیلت صداقت گوش میدهیم، اما زمانی که برای ما مناسب باشد، میتوانیم دروغ بگوییم.
این در مورد عمل به وعدهها نیز صادق است. به عنوان والدین، فقط باید قولهایی بدهید که میدانید میتوانید به آنها عمل کنید و به آنها متعهد شوید. زیر پا گذاشتن عهد، اعتماد ما را به خطر می اندازد. اگر وعدهها بدون توجه داده شوند و به راحتی شکسته شوند، کودکان میآموزند که نیازی به پایبندی به تعهدات خود ندارند یا در مورد آنچه که انجام میدهند یا نمیخواهند صادق باشند. برای والدین، صادق بودن به این معنی است که گاهی اوقات باید یک قدم به عقب برگردیم، قبل از صحبت کردن فکر کنیم و فقط قول هایی بدهیم که می دانیم میتوانیم انجام دهیم. مزیت صادق بودن متفکرانه این است که فرزندتان شما را قابل اعتماد، منبع اطلاعاتی قابل اعتماد و از نظر احساسی قابل اعتماد می بیند.
از طریق گفتگوهایی که با کودکان درباره صداقت داریم، میتوانیم استدلال اخلاقی آنها و همچنین در نظر گرفتن احساسات و دیدگاههای دیگران را تقویت کنیم. وقتی چنین بحث هایی با شناخت صداقت و آنچه کودکان از مشاهده بزرگسالان اطراف خود می آموزند همراه شود، پیام های ما متقابلاً تقویت می شود. کارهایی که انجام می دهیم، آنچه می گوییم و نحوه رفتارمان همگی بر کودک تأثیر می گذارند و به مرور میتوانیم کودکی راستگو داشته باشیم که راستگویی از کودکی برای او درونی شده است.